رمان دون

رمان انلاین به همراه درخاستی های شما :)

رمان دون

رمان انلاین به همراه درخاستی های شما :)

رمان دون

پیشنهاد ویژه ی سرآشپز
رمان جیغ
............
ترس...
دلهوره....
با وجود این همه ظرافت دخترانه....
رویارویی با اتفاقاتی که هیچ وقت ب ذهنشم نمیرسید با ان ها روبه رو شود
اشک هایی سرازیر میشود...
دستانی میلرزد...
وچشمانی بسته میشود...
نگاه ها به این سوی وحشت حرکت میکنند و لحظه ب لحظه نابودی دختری را مینگرند....
که...
از تمامی این لحظات رنج میبرد
صدایی اشنا ب گوش میرسد....
زمزمه های پیاپی روی مغز این دختر تنها رژه میروند و اورا آزار میدهند....
چهره های متفاوت و ترسناک....
رمان <<جیغ>>

عشق از نوع ممنوعه

شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۰۵ ب.ظ


دانلود رمان عشق از نوع ممنوعه نودهشتیا


نام رمان:عشق از نوع ممنوعه
نام نویسنده:فاطمه رنجبر
ژانر:عاشقانه، اجتماعی،درام
هدف: عشق چیز مقدسیه فرقی نمی کنه چطور باشی، یا از چه جنسی باشی، سالم باشی یا ناقص، وقتی عاشق باشی هیچی برات مهم نیست هیچی….


خلاصه:
رمانی با عاشقانه‌های ناب عشق از نوع ممنوعه همونطور که از اسمش پیداست در مورد دختریه که عاشق میشه،ولی این عشق از اولش نشدنی بود تا اینکه یه اتفاق‌هایی میفته و….
مقدمه:
برای عاشق شدن یک قلب کافیه.نه قلبی که مهمان خونه باشه، تا آدم‌ها چند روزی بمونن بعد قصد رفتن کنن،قلبی از جنس مهربونی،لطافت،عشق،قلبی از جنس دخترک قصه ما………
قلب مثل آینه ست، وقتی بشکنه هزار تکه میشه، حتی اگه بهم بچسبونی درست شدنی،نیست….

بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه:قصه‌ی دختری که تو یه خانواده چهارنفره زندگی می کنه، دو خواهرن که کاملاً متفاوتن اتفاق‌هایی تو زندگیه خواهر بزرگ‌تر میفته که خودشم غافلگیر می کنه براش قابل‌هضم نیست اتفاقی که باعث میشه حتی از خانواده‌ای که عاشقشونه هم دست بکشه…..
مقدمه:
برای عاشق شدن یک قلب کافی ست.نه قلبی که مهمانخانه باشد تا آدم‌ها چند روزی بمانند بعد قصد رفتن کنند،قلبی از جنس مهربانی،لطافت،عشق،قلبی از جنس دخترک قصه ما…..
قلب مانند آینه است وقتی بشکند هزار تکه می‌شود، حتی اگر بهم بچسبانی درست شدنی نیست…..
(به نام خدا)
پارت?
چشم هام رو بستم همیشه با نوازش دستی که رو موهام کشیده می‌شد آرامش تو کل وجودم می‌نشست، پریچهر دستش و رو موهام کشید، منم شروع کردم براش درد و دل کردن.
_دلم از همه گرفته پریچهر جون، چیکار کردم که باید این‌جوری گرفتار یه عشق ممنوعه می‌شدم؟ کجای زندگیمو بد کردم؟کجاشو اشتباه رفتم؟ که تاوانش و انقدر سخت باید پس بدم، به کی بد کردم که این‌طوری نفرینم کرد!
سرم و بلند کردم تو چشم هاش خیره‌ شدم،پیرزنی که خودش بازیچه دست روزگار بود،درد خودش کم نبود ولی سنگ صبور و محرم راز دلم شده بود.


نظرات  (۱)

 

سلام دوست عزیزم مطالب خیلی خیلی جالبی داری

راستی منم یک سایت آموزشی ساختم 

توش انواع مطالب آموزش برنامه نویسی می ذارم

حتما به من سر بزن و برام حتما نظر بذار تا لینکت کنم!

زود بیا . منتظرت هستم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی